منوچهر
سبحانی ماسول
در غوغای عالم، از آغاز تا انجام، افرادی از جنس مردم، با
ارادهای متفاوت وجود دارند که عطای نان را به لقایش میبخشند و ندای نام را بر
صدای انسانیت ترجیح میدهند، من را فدای ما میکنند و خویش را تقدیم همکیش مینمایند
تا صدای حق را برنای تاریخ جاری و ساری کنند. زلال، غیرت و عشق و عاطفه خود را به
پای ایثار و صداقت میریزند تا درخت حسن، قد بکشد و سایهسار را تصدق همراهی کند.
با تراوش مکنونات قلم، مهر لیاقت و رذالت را بر پیشانی ابناء بشر میکوبند تا صف
مردان و نامردان از هم تفکیک گردد.
ادامه مطلب
رسول علیزاده ماکلوانی
شپق ژنی شپق آفتاوی مونی بوره دیمر ویرد تاوی سونی
هزار لا من بسون خاک وش آکه بوکه خنده ر چمه آسره هونی
به هنگام نوجوانیام در جستجوی هویت قومی خویش حیران و سرگردان هر اوراق
تاریخی را که بدستم میرسید ورق میزدم، شاید چند سطری بیابم تا اینکه بدانم کیستم
و از کیانم و ریشه در کجا دارم. هر چه بیشتر میکاویدم کمتر به نتیجه میرسیدم و
شاید اگر مییافتم محدود بود و اندک. همیشه سوالاتی ذهنم را مشغول کرده بود که
پاسخی برای آن نمییافتم.
ادامه مطلب
محمدباقر صفری سیدآبادی
درجه تالش بودن و یا تعصب به قوم نجیب تالش
مستلزم این نیست و رابطه قطعی به این ندارد که شخص حتماً باید در داخل تالش یا
تالشان و یا شهرستانهای تالش زندگی نماید، بنده پاییز 60 در شهر ری متولد شده و تعصب
به اصل و نصب و ریشهام و به سرزمین و موطن پدری و مادریام داشته و خود را از
آنها جدا ندانسته ام، عده زیادی در خود ایران بوده و حتی در تالش زندگی هم میکنند
که وابستگی آنان به سرزمین مادری خود بسیار کم است و برعکس مثل بنده افراد زیادی
هم یافت می شوند که مقیم خارج از تالش و بیرون از تالشان و بنابر عللی کارشان به
تهران و سایر استانهای غیر تالش نشین افتاده که دلبستگی به تالش را حفظ نموده اند
ادامه مطلب
علی اکبر (ولی) قنبرزاده
تلاشهای فردی بشر، اول بستر و زمینه ساز خوراک
و کارهای گروهی و آکادمیک(علمی) بوده است برای زنده ماندن و زیستن و بقیه کارها در
مراحل بعدی قرار دارد.
هر جامعه و جمعیتی با از دست دادن بزرگان و نویسندگان
و مورخان و پژوهشگران خود و یا آثار و نوشته هایشان بر این باورند که باورهای یک
قوم و ملت مستندات قابل اعتنا و اطمینان تاریخ رو به نسیان و فراموشی رفته و
نهایتاً به خودباختگی و محو هویت ملی و قومی می انجامد که تازه آن وقت سرآغاز سقوط
و زوال حیات هر اجتماعی خواهد بود.
ادامه مطلب
افشار سیفی نژاد
درکارگاه آموزشی
دانشکده بودم که تلفنم زنگ خورد شماره ای ناآشنا بود. در شک و تردید بودم که جواب
دهم یا خیر، که جواب دادم و به آهستگی که رسم صحبت در جلسات است گفتم، بله
بفرمائید؛ در خدمتم. پشت خط کسی به زبان تالشی با من سلام و علیک کرد. اول
نشناختم، کمی که گذشت تن صدایش را شناختم، دوست عزیزم آقای حسین صفری بود، همان
فعال خستگی ناپذیر که عهدکرده هرچه در جوانی برای تالش و تالشی ها کار نکرده در
دوران بازنشستگی انجام دهد.
ادامه مطلب
انوش
اریانی
انگیزه دل را سلام و صد سلام، انگشت بر نقطه ای می گذارید
که جان را جانان است.
هر یادی از استاد دکتر عبدلی را زندگیست، از استاد فرامرز
مسرور روایت می شد دکتر از همراهان من در آذربایجان قابل ستایش بود و با درجه
استادی دکتر را می شناختند- بنده حقیر چه می توانم بگویم که شما از باغ هنر از گل
غنچه میچینید، دکتر عبدلی ورقی از تاریخ در عصر ما هستند که به تالش شناسنامه
تاریخی دادند اگر در لای متون دریابیم جمع آوری اطلاعات زبان تالشی از دکتر عبدلی
بسیار سازنده بود و هست
ادامه مطلب